Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
covert operations
U
عملیات پنهانی
operations personal
U
پرسنل عملیات
salvage group
U
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
rescue operation
U
عملیات نجات
rescue and assistance
U
عملیات نجات و مددکاری
search and rescue
U
عملیات تجسس و نجات
fire and rescue
U
عملیات نجات و اطفای حریق
staged crews
U
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
combined staff
U
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
pathfinders
U
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinder
U
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
range markers
U
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
operating strenght
U
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
expansion path
U
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
staffing guide
U
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
lifebuoy
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
outbreak
U
درگیر
outbreaks
U
درگیر
latently
U
به پنهانی
covert
U
پنهانی
cryptographic
U
پنهانی
hidings
U
پنهانی
hiding
U
پنهانی
furtiveness
U
پنهانی
taking refuge
U
پنهانی
concealed
U
پنهانی
occultness
U
پنهانی
hideousness
U
پنهانی
hugger mugger
U
پنهانی
deliescence
U
پنهانی
scrambling
U
درگیر شدن
scrambles
U
درگیر شدن
scrambled
U
درگیر شدن
scramble
U
درگیر شدن
enmeshed
U
درگیر-درمخمسهافتادن
mesh
U
درگیر کردن
gear in
U
درگیر شدن
meshes
U
درگیر کردن
engage
U
درگیر شدن
meshing
U
درگیر کردن
engages
U
درگیر شدن
latency
U
مرحله پنهانی
abditory
U
انبار پنهانی
under hand
U
درنهان به پنهانی
potential
U
نهانی پنهانی
cache memory
U
حافظه پنهانی
cryptogram
U
پیام پنهانی
sneak
U
حرکت پنهانی
latency
U
پنهانی ناپیدایی
privacy
U
پوشیدگی پنهانی
encryption
U
پنهانی کردن
clandestine
U
سازمان پنهانی
sneaks
U
حرکت پنهانی
sneaked
U
حرکت پنهانی
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
commissions
U
درگیر رزم کردن
commissioning
U
درگیر رزم کردن
commission
U
درگیر رزم کردن
ducks
U
درگیر شدن هواپیماها
duckings
U
درگیر شدن هواپیماها
ducked
U
درگیر شدن هواپیماها
duck
U
درگیر شدن هواپیماها
commitments
U
درگیر جنگ کردن
commitment
U
درگیر جنگ کردن
screw around
<idiom>
U
درگیر کاری بودن
take care of
<idiom>
U
با چیزی درگیر شدن
opposing forces
U
نیروهای درگیر نبرد
involve
U
درگیر کردن یا شدن
involves
U
درگیر کردن یا شدن
involving
U
درگیر کردن یا شدن
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
combat , elements
U
عناصر درگیر در رزم
active aircraft
U
هواپیمای درگیر در رزم
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
to be in cahoots with somebody
[ to connive with somebody]
[to make common cause with somebody]
<idiom>
U
همدستی پنهانی با کسی
autotelic
U
دارای عزم پنهانی
encryption algorithm
U
الگوریتم پنهانی کردن
secrecy
U
پنهانی بودن سریت
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
scramble
U
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambling
U
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambles
U
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambled
U
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
up to here with
<idiom>
U
درگیر رفتاربد کسی بودن
undercurrent
U
عمل پنهانی زیر موج
undercurrents
U
عمل پنهانی زیر موج
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
opposing
U
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
to involve somebody in something
[negative]
U
کسی را با چیزی
[منفی]
درگیر کردن
to implicate somebody in something
U
کسی را با چیزی
[منفی]
درگیر کردن
tamper
U
مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
to skive off early
[British English]
U
با عجله و پنهانی
[جایی را]
ترک کردن
to decamp
U
با عجله و پنهانی
[جایی را]
ترک کردن
mix up, caution
U
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
I didn't intend to involve you in this mess.
U
من نمی خواستم تو را با این گرفتاری
[دردسر]
درگیر کنم.
personnel
U
پرسنل
staff
U
پرسنل
staffed
U
پرسنل
staffs
U
پرسنل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
summits
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
U
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summit
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
bugged
U
اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
complement
U
پرسنل سازمانی
ship's company
U
پرسنل ناو
complemented
U
پرسنل سازمانی
complementing
U
پرسنل سازمانی
complements
U
پرسنل سازمانی
all hands
U
کلیه پرسنل
personnel officer
U
افسر پرسنل
permanent party
U
پرسنل دایمی
adjutant general
U
دایره پرسنل
operating personnel
U
پرسنل فعال
troop
U
پرسنل دار
turout
U
تجمع پرسنل
crewed
U
پرسنل ناو
crewing
U
پرسنل ناو
crew
U
پرسنل ناو
shipmate
U
پرسنل هم ناو
intransit strenth
U
پرسنل سیال
crews
U
پرسنل ناو
trooping
U
پرسنل دار
trooped
U
پرسنل دار
cadres
U
پرسنل پیمانی
cadre
U
پرسنل پیمانی
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
quarters
U
محل اسایشگاه پرسنل
proceed time
U
زمان انتقال پرسنل
lag rate
U
میزان کسری پرسنل
service number
U
شماره خدمتی پرسنل
staff
U
پرسنل ستاد ستادی
staffed
U
پرسنل ستاد ستادی
staffs
U
پرسنل ستاد ستادی
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
carreer personnel
U
پرسنل کادر ثابت
regular
U
پرسنل کادر منظم
regulars
U
پرسنل کادر منظم
military pay order
U
لیست حقوقی پرسنل
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
turout
U
جمع شدن پرسنل
nonoperating strength
U
پرسنل غیر فعال
evacuee
U
پرسنل تخلیه شده
administrative acceptees
U
پرسنل پذیرفته شده
ration method
U
روش تغذیه پرسنل
evacuees
U
پرسنل تخلیه شده
hands on
U
تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
hands-on
U
تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
military pay order
U
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
battlefield evacuation
U
تخلیه پرسنل اسیب دیده
enlisted personnel
U
پرسنل سرباز و درجه دار
blinded
U
بدون دید مستقیم پرسنل
blind
U
بدون دید مستقیم پرسنل
debarkation net
U
تور پیاده شدن پرسنل
blinds
U
بدون دید مستقیم پرسنل
retrofit action
U
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
transport area
U
منطقه حمل و نقل پرسنل
replacement factor
U
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com